چهار نکته که باید در رابطه با کتاب چهاررنگ مشتری بدانید
بخش چهار نکته از کتاب چهار رنگ مشتری
این کتاب در واقع ترجمه ای است از اثر شخصیت شناسی مشتری در بازاریابی چند سطحی
1- هشدار به روانشناسان
اگر شما روان شناس هستید ، احتمالا از این کتاب متنفر خواهید شد ،چون این کتاب کاملا بر اساس یافته های بقراط یابرخی از روانشناسان مطرح قرن بیستم نیست.ما قصد روانکاوی مشتری احتمالی را نداریم.نمی خواهیم که او را روی یک صندلی قرار دهیم و سین جیم کنیم . تنها چیزی که می خواهیم بهره ی اندکی از دانش شخصیت هاست تا به ما کمک کند به زبانی صحبت کنیم که مشتری آن را درک کند.
دانش آموختگان دانشگاهی بدانند که این کتاب در تضاد با مطالعات شخصیتی در طی قرن ها نیست . ما فقط از بخش کوچکی از این علم بهره می بریم تا بتوانیم با مشتری مان صحبت کنیم و او منظور ما را متوجه شود. این کتاب به هیچ یک از مشاغل روانشناسی لطمه و زیانی وارد نخواهد کرد.
2- روش های سخت و انعطاف ناپذیری را که تا پیش از این یاد گرفته اید فراموش کنید
اگر قبلا در مورد تاریخچه طبقه بندی شخصیتی مطالعه کرده باشید ، این چهار مزاج را می شناسید :
مزاج بلغمی ، دموی، صفراوی و سودایی
اه ! یادآوری اینها سخت است .پس هنگام خواندن این کتاب آموخته های قبلی تان را کنار بگذارید . راحت و آرام سرجای خود بنشینید و لذت ببرید .
این کتاب یک میان بر آسان فهم برای یادگرفتن این نکته است که همواره در ملاقات با مشتری بدانیم که دقیقا چه بگوییم و چه کاری انجام دهیم .اینکه اول احساسات مشتری را بسنجیم، به او یک پرسش نامه بدهیم و پاسخ های آن را تحلیل کنیم تا بعد بتوانیم اولین کلمات مناسب برای صحبت کردن با او را پیدا کنیم علمی نیست .
ما فقط به یک راهنما نیاز داریم تا بتوانیم به زبان طبیعی مشتری صحبت کنیم .
به این کتاب به چشم شمه ای از همه تحقیقات موجود در این زمینه نگاه کنید.
3- آن را شخصی قلمداد نکنید
من تیپ های شخصیتی را توصیف می کنم . شما نیز طبیعتا در زیر یکی از این تیپ های شخصیتی قرار می گیرید . هر کدام از این گروه های شخصیتی نکات منفی و مثبت خودشان را دارند .
پس زمانی که ویژگی های منفی یکی از تیپ های شخصیتی را توصیف می کنم ، آن را شخصی قلمداد نکنید . نمی خواهم دفعه بعد که مرا در پارکینگ می بینید ، زیرم بگیرید !!!
پس ،وقتی چند فصل بعد را می خوانید آرام باشید و تظاهر کنید که همه آن ویژگی های منفی در رنگ شخصیتی شما مربوط به دیگران است .
4- می خواهم خیلی اغراق کنم .
قرار نیست مشتری ها همه این ویژگی های اغراق شدن را دارا باشند . با وجود این من در لحنم اغراق می کننم ، زیرا اغراق یادآوری راحت تر می کند .
تنها چیزی که ما می خواهیم یک روش آسان یادآوری است تا با کمک آن بلافاصله مشتری مان را بشناسیم و بدانیم که با چه زبانی باید با او صحبت کنیم .
پس در این کتاب مبالغه خواهم کرد و حتی چند تا جوک بد هم تعریف می کنم . آنها را خیلی جدی نگیرید.
این روش به ما کمک می کند تا راحت تر تفاوت های میان افراد را به خاطر بیاوریم .